جعفر کاشانی، فوتبالیست سابق و عضو سابق هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس تهران، در سن ۷۶ سالگی با دارفانی را وداع کرد. نام کاشانی با تاریخ تیم فوتبال پرسپولیس گره خورده است. او از نسلی بود که برای آنها فوتبال فقط تلاش در زمین مسابقه و نبرد روی زمین سبز نبود. کاشانی متعلق به فرهنگی بود که در آن عرق به پیراهن باشگاه و از جان مایه گذاشتن برای همتیمیها فقط شعاری دهان پرکن نبود بلکه بخش مهمی از منش قهرمانی و انسانی بود که متاسفانه امروزه روز شاهد از بین رفتن چنین منشی در بین بازیکنان و اهالی فوتبالی هستیم.
جعفر کاشانی متولد ۱۳۲۲ بود و در سال ۱۳۴۶ پس از منحل شدن تیم فوتبال «شاهین» به تیم «پرسپولیس» پیوست. در حقیقت اسلوب این تیم پرطرفدار پایتخت با هجرت بازیکنان سابق شاهین شکل گرفت. بازیکنانی که همواره خود را متعلق به مکتب «شاهین» میدانستند و این باعث غرور و افتخارشان بود. کاشانی پس از اینکه به تیم پرسپولیس تهران پیوست تا پایان دوران ورزشی خود در این تیم باقی ماند و همانجا از فوتبال خداحافظی کرد. او بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ عضو تیم ملی فوتبال ایران بود و ۳۸ بازی برای تیم ملی انجام داد. کاشانی در پیروزی معروف شش بر صفر پرسپولیس برابر تاج تهران نیز جزو بازیکنان اصلی پرسپولیس بود.
کاشانی برای مدتی نیز پستهای مختلفی در ورزش از جمله رییس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس، رییس سازمان فوتبال باشگاه پرسپولیس و مشاور ارشد ورزش شهرداری تهران را بر عهده داشت. او تلاش زیادی کرد که باشگاه شاهین را احیا کند اما به نتیجهای که میخواست نرسید، هرچند کارهای ارزندهای انجام داد و این باشگاه قدیمی را در شرق تهران صاحب ورزشگاه کرد. او قصد داشت شاهین را به یک باشگاه جامع تبدیل کند.
از سوی دیگر جعفر کاشانی که از فوتبالیستهای تحصیلکردهای بود که سمتهای غیرورزشی نیز در کارنامه دارد. بسیاری او را «دیپلمات پرسپولیس» هم مینامیدند. لقبی که از آنجهت به کاشانی اطلاق میشد که او در اوایل دهه ۶۰ شمسی مدتی را به عنوان کاردار و سرکنسول ایران در کشورهای انگلستان، آلمان، سوریه و امارات مشغول به فعالیت بود. بیشک معروفترین خاطره کاشانی از دوران فعالیت به عنوان دیپلمات مربوط به دعوا و بگومگوی او با صادق خلخالی، حاکم وقت شرع، است که آنچنان خشم خلخالی را به دنبال داشت که این روحانی قصیالقلب، کاشانی را تهدید به اعدام کرد.
ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۶۱ پس از سفر صادق خلخالی(حاکم شرع دادگاههای انقلاب) به امارات و در خواست وی برای برگزاری مراسم سخنرانی در امارات با هدف نامگذاری «خلیج اسلامی» به جای «خلیج فارس» با برخورد شدید جعفر کاشانی مواجه و از امارات توسط وی اخراج میشود که برخورد شدید و تهدید به اعدام توسط خلخالی را در پی دارد. ماجرایی که پس از کوتاه نیامدن کاشانی از مواضع خود دستآخر به اخراج او از وزارت خارجه انجامید. کاشانی تا چند سال به ایران بازنگشت و سرآخر با اصرار مسئولین مملکتی در سال ۱۳۶۴ به ایران بازگشت اما هیچ پست دولتی را نپذیرفت.
نقل است که صادق خلخالی پس از تنشی که با کاشانی در امارات داشته است، موضوع را با وزیر خارجه وقت، اکبر ولایتی، مطرح میکند و در تذکری به ولایتی میگوید: «شخصی به نام کاشانی را که یک ورزشکار فاسدالاخلاق بوده را در امارات سرپرست کنسولگری کردهاند و بعد هم وقتی پروندهاش به جریان افتاد او را خواستهاند و ایشان به آلمان رفته است».
درگذشت جعفر کاشانی باردیگر یادآور رفتار حاکمان جمهوری اسلامی با چهرههای محبوب ورزش و هنر مملکت است که گویی هیچوقت نتوانستهاند میزان محبوبیت آنان را بین مردم تاب بیاورند. کاشانی متعلق به نسلی بود که بزرگان بسیاری را چه در ورزش و چه در دیگر عرصهها معرفی کرد. نسلی که میتوان هنوز از خاطرات آنها نیز آموخت حتی اگر دیگر در میان ما نباشند. امروز پیراهن سرخ باشگاه محبوب پایتخت به رنگ سیاه درآمده است.